برای من ثبات نظر و ثبات شخصیت ویژگی مطلوبی بوده و همیشه سعی کردم این ویژگی رو در خودم پرورش بدم و زیر سایهی خنکش، غرض رضایت میشم. آدم خودرأیی نیستم اما تصمیمهایی که میگیرم، خیلی برام ارزشمندن. چون ساعتها راجعبهشون فکر کردم، شبهای زیادی ارزیابی کردم خودم، شرایطم و آینده رو، روزهای زیادی تحقیقکردم و بههرحال ارادهم برام مهمه و موضوعیت داره! متعصب نیستم، نظرات مخالف دیگران رو میشنوم و بهشون توجه دارم، اما چیزی که قلبم بهش حکم کرده و عقلم بهش رسیده، برام جایگاه داره. حالا گاهی اوقات برام پیش اومده آدمهایی که بهشون اعتماد دارم و برام ارزشمنده نوع حضورشون در جامعه، با خیرخواهی تمام نظراتی داشتن که صلاح من نبوده. درواقع من در شرایطی قرار گرفتم که نظر اونهارو بر رأی خودم ترجیح دادم و عمل کردم؛ و خب تجربه بهم ثابت کرده که نباید چشمهام رو ببندم، قلبم رو نادیده بگیرم، گوشهام رو به عالم و آدم بسپرم و هرچیکه میگن رو با اطمینان قبول کنم. آدمها هرچقدر هم که متخصص و خیرخواه و راهنما باشن باز هم ممکنالخطا هستن و هیچوقت تمیتونن درک کاملی از احساس و عواطف و تأملات و علائق من داشته باشن. امروز به خودم یادآوری کردم که قدیما نظرم، برای خودم محترم بود و میخوام تاجاییکه میتونم به تنظیمات همیشگیم برگردم و با نظر و فکر خودم عمل کنم. باید قبول کنم که دیگران فقط میتونن مشاور خوبی باشن، و یک مشاور خوب، لزوما تصمیمگیرندهی خوبی نیست. پس قابل توجه خودم! جمجهت رو به خدا بسپر و از غلیان رضایت توی قلبت لذت ببر. همین.
* عنوان، برگرفته از فرازی از خطبهی 11 نهجالبلاغه است.