خب:) اگر میبینی سکوت اختیار کردم؛گمان نکن حرفی ندارم و کاری نمیکنم. روزهایم هنوز هم شلوغاند کادح و ابرهای پراکندهی دلم هنوز هم احتمال بارش دارند. همهی وجودم تحت سیطرهی رعد و برقِ خفیف است و بند بند وجودم از هم گسسته شده. من هنوز هم خستهام کادح جآن و نمیدانم این خستگی تا کِی و کجا ادامه دارد. امروز قسمتی از خستگیام را با آبِ سردابش سرکشیدم. من خیلی وقت است که یک دل سیر نخوابیدهام. خیلی وقت است که آرامش را در سینهام احساس نکردهام. من خیلی وقت است که بیتوقف در مسیر درحال دویدنم و به مقصد نمیرسم. من خیلی وقت است که تهی شدهام و خلأ درونم پر نمیشود. من خیلی وقت است که مثل ابر بهار نباریدهام. خیلیوقت است ی دل سیر برای هیچکس؛مطلقا هیچکس،هیچ حرفی نزدهام. خیلی وقت است در دلم کسی یا چیزی را آرزو نکردم. مرا تعجب نگاه نکن کادح فقط تنها آرزوی باقیماندهام را به من پسبده. دعا کن به من بازگردد.
من واقعا خیلی وقت است که نمیدانم کجای این شبِ هجرانم! دعا کن. دعای کلمات مستجاب است:)
- ۰ نظر
- ۲۴ مهر ۰۰ ، ۲۲:۱۷