آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

در شمارش روزهای عمر

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۴۲ ق.ظ

این روزهای عجیب،این روزهای عزیز،این روزهای غریب،این روزهای غم،این روزهای در گرگ و میش،این روزها پر از استرس،این روزهای بی‌خبر از همه‌جا،این روزهای پرمشغله و ساکت،این روزهای توقف درگلوگاه بغض،این روزهای فرار، این‌ روزها تنگیِ دل، این روزهای انتظار، این روزها پر رمز و نیاز، این روزهای سرشار از اشک‌ و لب‌ریز از لبخند‌های شکسته و همه‌ی روزهای آینده میگذرند «کادح»! باور کن میگذرند. چنانکه همه‌ی آن روزها گذشتند و تو باور نمیکردی. پس حواست باشد که به‌قول پدر: «هرروز که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود میبرد و وجود تو همان شمارش روزهای عمر توست» روزهای عمرت را دریاب که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت... بگذر و دل‌نبند:)

پیوست: جمله‌ی نقل شده‌ داخل گیومه از ابوتراب است.

  • ۰۰/۰۶/۰۷
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آناء

آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.