آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

می‌خواهم و باید.

يكشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۳۶ ب.ظ

دلم میخواهد یک حُر در وجودم داشته باشم. یک حر که در جغرافیای ذهنی‌اش ناامیدی تعریف نشده. یک حر که به پای بدی‌هایش میماند و جبران میکند. دلم میخواهد و باید حر باشم. آن چنانکه دیروزم با امروزم زمین تا آسمان فرق داشته باشد و امیدم در لحظه‌ی فرو رفتن به قعر تاریکی مرا به سمتِ روشنایی نور هدایت کند.

  • ۰۱/۰۵/۰۹
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آناء

آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.