چند سال و چند ماه و چند روز؟
جمعه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۵۲ ب.ظ
من کی اینقدر بزرگ شدم که به جای فکر کردن به راههای رسیدن به آسمون و بغل گرفتن یه تیکه از ابرها، به جای فکر کردن به نقش برچسب آدامس خرسیم، به طعم آبنبات چوبیم، به جراحی پلاستیک صورتِ بستیِ عروسکیم، به رنگآمیزی نقاشیهام؛ به فندک تبدارِ چاووشی گوش بدم و با همهی وجودم زمزمه کنم که «چشمآی بارونیم، پاهای بیجونم، روحِ سرگردونم، گلای ایوونم، خندهی غمگینم، بار روی دوشم، دوست دارن برگردی» ها؟ کی؟
- ۰۱/۰۶/۱۱
ای کاش کودکی بی انتها بود