آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

فقط گاهی.

چهارشنبه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۲ ق.ظ

گاهی دوست دارم بمیرم؛ نه چون زندگی خیلی سخته یا چون دنیا یه قفسه؛ فقط چون شوق دارم به حیاتِ جدیدم و چون اون دنیا خیلی برام شگفت‌انگیز و زیباست. گاهی‌ دوست دارم حلاوت مرگ رو بچشم؛ گاهی دوست دارم مرگ رو از نزدیک ببینم و بعد به تماشای جهانی بشینم که بعد از من به حرکت‌ش ادامه میده؛ اما فورا پشیمون می‌شم. فورا پشیمون می‌شم. من نمی‌خوام بمیرم. نمی‌خوام با مرگ به اون دنیا سفر کنم. من حیات و ممات مؤثر می‌خوام. من می‌خوام خدمت کنم... من هنوز خیلی جوونم برای مردن! من هنوز خیلی زندگی نکردم. من هنوز خیلی آرزوها برای دیدن محبوبی که منتظرشم دارم...

  • ۰۱/۰۶/۳۰
  • کادح

نظرات (۴)

مرگ خوبه،چیز ترسناکی نیست اصن

پاسخ:
و مرگ خیلی قشنگه، خیلی آرامش‌بخشه... فقط کاش با حسرت‌هامون از این دنیا نریم.

چه حرف خوبی زدی!

حیات و ممات موثر.

پاسخ:
از خدا واسه‌ی همه‌ی انسان‌ها می‌خوامش... از ته قلبم!
  • آبی غم‌رنگ
  • چقدر حرف دل بود.

    پاسخ:
    :)♡
  • حامد احمدی
  • می خوام خدمت کنم...

    این قسمت ش جالب بود. دنبال می کنم.

    پاسخ:
    امیدوارم رزق همه‌مون باشه...
    * باعث افتخاره؛ متشکرم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آناء

    آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.