آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

روزی که باز گردی به من.

جمعه, ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۱۴ ب.ظ

روزی که باز گردی، سکوت‌ سرد زمان را با هم میشکنیم، مقصود چشم‌های لب‌ریز از کلمه را میابیم، حرف تمام آرشه‌هایی که سعی داشتند برایمان آواز بخوانند را می‌شنویم. روزی که تو باز گردی، قلبم به سخن می‌آید، چشم‌هایم موسیقی ستاره‌های دنباله‌دار را می‌نوازند و دست‌هایم خواهند گفت چقدر داشتنت را آرزو کرده‌اند. روزی که بازگردی، تمام راه‌ها، خطوط ممتد منتظرشان‌ را نشانت خواهند داد، و مآه با شوقِ نهفته در روشنایی‌اش نام تو را در گوش آسمان زمزمه خواهد کرد. روزی که بازگردی؟ نه. شاید هم روزی که «من به تو» باز گردم:)

  • ۰۱/۰۹/۲۵
  • کادح

نظرات (۱)

سلام. سلام.سلام

این متن انداره ی خود عشق زیباست:).

پاسخ:
سلام، و آیا عشق به همون اندازه که کلمات رو زیبا می‌کنه از آدم‌ها انسان‌های زیباتری هم میسازه؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آناء

آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.