فعلی شبیه پرواز کردن.
شنبه, ۱۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۳۹ ب.ظ
من زندگی کردن رو دوست ندارم. هیچوقت برام جالب نبوده، نیست و نخواهد بود. میخوام یه فعل دیگه رو صرف کنم. یه فعل شبیه پرواز کردن. اینجوری جملهی من خیلی قشنگتر تموم میشه. پرواز کردن، قشنگتر از زندگی کردن نیست؟
- ۰۲/۱۲/۱۹
اینقدر کوتاه می نویسی؟
به هر حال، من از پرواز کردن خوشم میاد. نه با هواپیما که خودش منو ببره تا آسمون ها. بلکه پرواز کردن از نوک کوه با پاراگلایدر. به شرطی که با جون کندن خودم رو برسونم به قله. ترکیب این جون کندن و پرواز،می شه زندگی.
هیچ انسانی در تاریخ بشر زندگی رو دوست نداشته.. همه برای اون لحظه کنده شدن پا از نوک قله تلاش می کنیم، که لذتی بس عظیم دارد. شاید اگر مجموع لحظات خوش زندگی را جمع کنیم،۲۴ ساعت نشود. ۲۴ ساعت در مقابل هشتاد سال. ممم .. به نظرم که مقدارش خوبه.
راستی.. اینقدر کوتاه می نویسی؟