آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

فعلی شبیه پرواز کردن.

شنبه, ۱۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۳۹ ب.ظ

من زندگی کردن رو دوست ندارم. هیچ‌وقت برام جالب نبوده، نیست و نخواهد بود. می‌خوام یه فعل دیگه رو صرف کنم. یه فعل شبیه پرواز کردن. این‌جوری جمله‌ی من خیلی قشنگ‌تر تموم میشه. پرواز کردن، قشنگ‌تر از زندگی کردن نیست؟

  • ۰۲/۱۲/۱۹
  • کادح

نظرات (۱)

  • حامد احمدی
  • اینقدر کوتاه می نویسی؟

    به هر حال، من از پرواز کردن خوشم میاد. نه با هواپیما که خودش منو ببره تا آسمون ها. بلکه پرواز کردن از نوک کوه با پاراگلایدر. به شرطی که با جون کندن خودم رو برسونم به قله. ترکیب این جون کندن و پرواز،‌می شه زندگی. 

    هیچ انسانی در تاریخ بشر زندگی رو دوست نداشته.. همه برای اون لحظه کنده شدن پا از نوک قله تلاش می کنیم، که لذتی بس عظیم دارد. شاید اگر مجموع لحظات خوش زندگی را جمع کنیم،‌۲۴ ساعت نشود. ۲۴ ساعت در مقابل هشتاد سال. ممم .. به نظرم که مقدارش خوبه. 

    راستی.. اینقدر کوتاه می نویسی؟

    پاسخ:
    ممنون که سعی کردید نفس زندگی و تلاش کردن رو به من یادآور بشید. جمله‌ی آخرتون باعث شد مکث کنم. واقعا ۲۴ ساعت در برابر ۸۰ سال خوبه؟ من چی بگم...؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آناء

    آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.