چونان ماهی در تنگ تن.
سه شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۴۲ ب.ظ
در سمت چپ سینهام، ماهیچهای میتپد. در هرحالتی به نیایش بودنش مشغول است. انگار پارهای از تن من نیست و در ملکوت دیگری زیست میکند. اگر میتوانستم به پاس ۲۲ سال حرکت مداوماش، او رو از تنگ تنم در میآوردم و از پیلهی وجودم رها میکردم و به خون غلتیدنش را تماشا میکردم. بیرحمانه نیست؛ من این صحنه را برای قلبم بسیار آرزو کردهام و اگر این آرزو مستجاب نشود؛ آیا کسی هست که قلب مرا میان دستان گرمش نگهدارد؟
- ۰۳/۰۶/۰۶