آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

و حالا درخت هستم.

پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۵۶ ق.ظ

بیست و سه‌ساله شدم و این خبر مهمی نیست. خبر مهم‌تر، بزرگ شدنه. من بزرگ شدم دقیقا از پشت در چوبی، همونجا که وقتی بچه بودم پنهان می‌شدم و اشک می‌ریختم. من بزرگ شدم در پیاده‌روی دوشادوش مادر بزرگم (رحمت‌الله‌علیها)، دقیقا در همون لحظاتی که دستش رو گرفته بودم و مراقبش بودم؛ غافل از اینکه اون روح منو بغل گرفته. من بزرگ شدم در لحظه‌‌ای که شب تاریک و سرد، به تنهایی قدم می‌زدم و فکر می‌کردم. من وقتی بزرگ شدم که مامان توی راه رفتن بهم تکیه می‌کرد. وقتی بزرگ شدم که معنای پدر رو فهمیدم و اون رو توی دفتر مشق‌ام نوشتم. در لحظه‌ای بزرگ شدم که از من پرسیدند بستنی رو بیشتر دوست داری یا...؟ و من بی‌درنگ جواب دادم، بستنی. بستنی دوست دارم. که یعنی بستنی ناجی لحظات نفس‌گیر منه. سهم شیرین روزهای شادی منه. من دیروز بزرگ شدم، موقعی که حسنین‌ روی پای خواهرم نشسته بود و داشت کیک تولدم رو می‌خورد. من امروز بزرگ شدم، وقتی داشتم با آقای پژو سفید درباره‌ی مقصر تصادف کل‌کل می‌کردم. شاهد مثال بزرگ شدن من رنجه. صبوری و سعی برای رسیدن و ساختنه. من با گذشتن و رفتن پیوسته، با ذره‌ذره کدح و مزه‌مزه کردن اشک‌هام و قورت دادن بغض‌ام بزرگ شدم. من هربار بزرگ شدنم رو به رنج مدیونم. من خیلی بیشتر از ۲۳ سال زندگی رو تجربه کردم و خیلی کمتر از ۲۳ سال زنده بودم، خوش‌حال بودم. ولی راضی‌ام بابت هشت‌هزار و چهارصد روز زندگی. من از اون روز نامعلوم، بزرگ شدم و حالا درخت هستم. درختی با تنه‌ی محکم و چندلایه؛ حالا میتونم بگم تجربه چندهزارسال رنج برای سبز زیستن دارم. چه‌نورهایی که به من تابید و می‌تابه. چه آب‌هایی که لذت سیراب شدن رو به من چشوندن و چه تشنگی‌هایی که هنوز دارم و به جرعه‌ای آب، کتاب، کلمه، آه و نگاه محتاجم.

  • ۰۳/۰۹/۲۹
  • کادح

نظرات (۱)

جرعه ای آب کتاب کلمه اه و نگاه

سعادت رنج، نصیب مردان مرد میشه ...

بزرگ کسیه که بر رنجها فائق میاد 

مبارک باشه

پاسخ:
ممنونم، شما هم همیشه و هر لحظه مبارک باشید.
خوشبختانه همه دارن سعادت رنج‌ رو. فقط کیفیت رویارویی هرکس متفاوته. 
امیدوارم بر رنج‌ها فائق بیاییم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آناء

آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.