آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

آه می‌کشم، پس هستم.

سه شنبه, ۴ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۲۵ ب.ظ

گاهی سراسر وجودم، یک آه میشه. همین‌قدر سبک و رها. توی این لحظات دوست دارم نفَس باشم و کشیده بشم و توی هوا؛ دود شم و تمام. این حس رو در همه حالات تجربه کردم. همین نفس بودن، آه بودن و شوق به رها شدن. شاید فکر کنید فقط آدم‌های غمگین آه می‌کشن، این اشتباهه.  مگه تا حالا دیدید فقط آدم‌های خوش‌حال نفس بکشن؟ قطعا نه. نفس کشیدن عمل طبیعی و غیرارادی هر انسانیه. بگذریم نمی‌خوام از وجه افتراق و وجه تشابه آه و نفس بگم. حرفم اینه که آه روحم رو آزاد میکنه، رها می‌شم و این خیلی دل‌خواهه. من عاشق رهایی‌ام، عاشق پرواز، عاشق خروج، عاشق عروج. این تجربه به ساده‌ترین شکل ممکن با اسم اعظم خدا برای من اتفاق میفته. پس در هر حالتی، در شادی، در امیدواری، در استیصال ... من آه می‌کشم، اوج می‌گیرم، زنده می‌شم.

  • ۰۳/۱۰/۰۴
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آناء

آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.