آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

آناء

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

کد نهایی انسان بودن.

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۳۹ ب.ظ
دوست دارم تسلی‌بخش باشم. برای خودم، برای هرآنکسی که دوستش دارم و دوستم دارد. برای بنده‌های خدا. بنظرم تسلی‌بخشی صفت جامعی‌ست؛ برتر از آگاه بودن و دل‌آرام بودن و مؤمن بودن. کد نهایی انسان بودن است انگار. حالا چه کسی میتواند ادعا کند تسلی‌بخش است؟ هیچ‌کس به جز آنکه در دستان گرمش معجزه‌ای نهفته است. تسلا دادن، از کسی برمی‌آید که خود معدن رحمت و نور باشد مرهم‌دار زخم‌های تسکین‌نیافته. صفت خداست و انسان کامل و آنکس که رنگی از حقیقت دارد. کاش تسلی‌بخش بودم، منظورم این است که کاش آرامش و اطمینان در دلم موج میزد و آشوب نبودم و قابلیت اعطای آرامش و امید و یقین را به دیگران را داشتم؛ یعنی که کاش مؤمن بودم.


گاهی گمان می‌کنم محبت مرهم است، فقط گاهی.
  • ۰۳/۱۰/۱۹
  • کادح

نظرات (۳)

من رمزش را توی یک ذکر پیدا کردم 

به گمانم 

گاهی

گاهی 

همیشه 

یکبار

پاسخ:
چه ذکری؟ 

المستغاث بک یا صاحب الزمان

پاسخ:
[پناه]
  • حامد احمدی
  • اگر انسان بتونه اندازه یک چایی تسلی بخش باشه، به نظرم انسانیت ش کامله. شوخی کردم.

     

    خیلی خوب بود.

    دو بار خوندم. هر دو بار کیف کردم. بار دوم بیشتر. ده بار هم بخونم. هر بار کیف می کنم. تو تسلی بخشی.

    پاسخ:
    شوخی خوبی بود ولی:) کاش آدم‌ها توی زندگی‌شون یه‌نفر شبیه چای داشته باشن. 
    ممنونم جناب احمدی، خوش‌حالم که کیف کردید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آناء

    آناء، لحظه‌ی متولد شدن من است. کرانه‌‌ای‌ست که جستجو می‌کنم، راهی‌ست که قدم زدن در آن را دوست دارم، هنگامه‌‌ای‌ست که آن را نفس می‌کشم و شاید دمی‌ باشد که روح از تنم خارج می‌شود.