« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

تصمیم‌های ناگهانی.

پنجشنبه, ۱ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۰۹ ب.ظ

درست وقتی که به آسمانِ آبی بالای سرم نگاه کردم، برای یک لحظه، «دلتنگ» شدم. فقط برای یک لحظه و احساس کردم به هم‌آغوشی با منتهای نور احتیاج دارم. حالا فقط برای تقدس آن لحظه، می‌خواهم به اتمسفر حریر و روشنایی پنآه ببرم. هَل مِن مَحیصْ؟

  • ۰۱/۱۰/۰۱
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات