« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

آخرش که چی؟

يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ

«و َفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا»

با استیصال ازم پرسیدی «آخرش که چی؟» و دقیقا همون لحظه که امیدوار بودی؛  از آخر قصه برات بگم و به این فکر کنیم که این ماجرا تا کجا و چه وقت، طول میکشه؛ خندیدم و بهت گفتم «خب معلومه، آخرش پرواز میکنیم.» من واقعا نمیدونستم چه جوابی بهت بدم که قلبت قرار بگیره و بهم لب‌خند بزنی. تا اینکه تو باز هم انگار که قانع نشدی از من پرسیدی:«باشه، ولی آخرش که چی؟» تو منتظر بودی که به من وحی شه و بهت از اسرار کلماتی بگم که حالا خلق شدن و شبیه نور، از روزنه‌های سمت چپ سینه‌م وارد دهلیزهای تاریک قلبم شدن ولی من بیش‌تر از تو مستأصل بودم و نمی‌تونستم بهت بگم که نگرانم، آشفته‌ام. نمی‌تونستم بهت بگم نمیدونم و دست خیال تو رو رها کنم. نمی‌تونستم امید حلقه زده توی چشم‌های تو رو نادیده بگیرم. نمیتونستم بغض عجین شده با طنین صدای لطیف‌ت رو نشنیده بگیرم. برای همین چشم‌هامو بستم و گفتم: «خب میدونی. آخرش اینه که در پس تمام هیاهوها به آغوش خالق آسمون و زمین پناه می‌بری و قلبت آروم می‌گیره. مطمئنم.» و انگار که تو از من بشارت یک اتفاق خوب رو شنیده باشی، ابرو‌های گره خورده‌ت رو باز کردی و در گوشم اخبار اون واقعه‌ی شیرین رو تعریف کردی. تو بهم گفتی، که أخرش باهم به تماشای آسمونی میشینیم که با صدای کریستال‌های تزیین‌ شده و تسبیح فرشته‌ها، درهاش باز میشه و ما از زمین عروج میکنیم به سمت آغوش أمنی که محبوب داره. تو بهم قول دادی که با هم به زمزمه‌ی ملائکه گوش بدیم و آواز کریستال‌ها و بلورهای شفاف رو بشنویم. یادته؟

  • ۰۲/۰۴/۱۱
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات