دلدارها.
کادحِ عزیزم! وقتی کسی را میبینی که از چیزی هراس دارد، کنارش بمان و او را به حال خودش رها نکن. وقتی کسی غمگین است؛ دوشادوش او به دیوار غمها تکیه بده و بدون اینکه از او داستان غمش را بپرسی، لاجرعه غصهی نهفته در نگاهش را سر بکش، بلکه غم تا مغز استخوانش نفوذ نکند. وقتی کسی اشک میریزد، او را به آغوش بکش و قطرات ریزان اشکهایش را بشمر که در سیل روان اشکهایش به تنهایی غرق نشود و گمان نکند در زمین برای او شانهای یافت نمیشود. وقتی کسی درد میکشد، دستش را بگیر و آرام آرام آیههای حمد را برایش زمزمه کن. وقتی کسی داغ میبیند، از او بخواه کلمه ببارد، اشک بریزد، و آه بکشد. وقتی کسی میخندد، با برق نگاهت خندهاش را بدرقه کن و حتی اگر دلیلی برای خنده نداشتی، بخند؛ بگذار گمان نکند دیوانهست و وقتی دلتنگ و حزین؛ امیدوار و پریشان،در اوج آرزو و تمنا با تو حرف میزنم، به چشمهایم نگاه کن و بگذار تلألؤ نور در چشمهایت را ببینم... بگذار احساس کنم آسمان با همهی وسعتش، دریا با همهی آرامش و شکوهش، نسیم با همهی لطافتش و ماه با همهی زیباییاش برای من است.
- ۰۲/۰۴/۲۳