« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

مسیر خوب زندگیم.

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۳۳ ب.ظ

اگه یه روز، یه نفر راز زنده موندن و سرّ امیدواریم در تاریک‌ترین لحظات سال ۱۴۰۱ - ۱۴۰۲ رو بپرسه؛ بهش میگم اربعین. اربعین منو زنده کرد و زندگی بخشید. اربعین باعث میشد که طاقت بیارم. اربعین شوق بهم تزریق کرد. شکوه موّدت رو بهم نشون داد. عظمت لشکر آخرالزمانی سیدالشهداء رو برام تداعی کرد. بی‌دریغ بودن و وسعت روح داشتن رو بهم یاد داد. مردانگی دیدم. بخشندگی دیدم. من رو هم‌نفس انسان‌های شریف و عمرهای پر برکت کرد. غمم رو صیقل داد. خوشحالیم رو عمیق کرد. اشک‌هام رو برام شیرین و خواستنی‌تر کرد. چشمم رو برام عزیز کرد. قلبم رو روشنایی بخشید و من رو به حیات و امانت الهی‌م راضی کرد. اربعین. آه اربعین... کاش یه روز برسه که توی مسیر نجف تا کربلا زمزمه کنم :«به سمت دریا تو می‌کشونی. دارم میام. نه! تو می‌رسونی.» کاش جونم، عمرم، وقتم، جوونیم، امیدم، حیرت و تحیرم، قلمم، ذوقم، مالم، علمم و دار و ندارم فدای این مسیر شه. من واقعا این رو از ته قلب از خدا خواستم و یقین دارم تمنا مژده‌ایست از حق به حصول. 

  • ۰۲/۰۵/۱۶
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات