« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

آن کلمه.

دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۳۴ ق.ظ

تمام این حرف‌ها را در حالی می‌نویسم که شبانه‌روز به یادت هستم و شبانه روز، در کنارم نیستی.گاهی آنقدر به تو فکر میکنم که جانم به لب می‌رسد. نمیدانم چگونه باید آرزویت میکردم که مستجاب شوی. نمیدانم چطور باید می‌خواندمت، که تلاوت شوی. نمیدانم چگونه باید تماشایت میکردم، که دیده شوی. نمیدانم چگونه باید آه میکشیدم که به من بازگردی. نمیدانم  از کدام راه باید بیایم تا انتهای آن تو باشی. نمیدانم چقدر باید بزرگ شوم، که دلت به حال عمر از دسته رفته‌ام بسوزد و به دنبالم بیایی. نمیدانم چقدر باید درباره‌ات سکوت کنم، که روزی همه بدانند، تو هستی. نمیدونم چقدر باید در تاریکی‌ها از ترس، زانو‌ به بغل بگیرم، تا تو سراسیمه از روشنایی به سویم بیایی. نمیدانم چقدر باید سینه‌ام تنگ شود و درد در ماهیچه کوچک قلبم بپیچد، تا در آغوشم بگیری. نمیدانم چرا ندارمت. نمیدانم چرا همه‌جا هستی و نام‌ت بر لب همه‌ آدم‌ها مینشیند اما من فقط باید در آخرین پرده نازک آویخته شده بر قلبم، تصویر مبهمی از تو را داشته باشم و خودم را به بی‌خیالی بزنم از نبودنت. من نام‌ت را خیلی دوست دارم. تو شبیه‌ترین واژه‌ای به پناه. کاش من هم صدایت میزدم. کاش من هم داستانی از تو داشتم‌. کاش عطر نفس‌هایت، بر لباس من هم بود. کاش خاک کفش‌هایت در آستان در خانه‌ی من هم بود. کاش اینقدر بی‌تو تعریف نمیشدم. کاش می‌توانستم به بانگ بلند نام‌ت را صدا بزنم و سپس آنقدر اشک بریزم که با رأفت همیشگی‌ات تماشایم کنی. من نگاهت را دوست دارم. تو بی‌تکرارترین چشم‌های دنیا را داری. نگران‌ترین واژه‌ای هستی که خدا برای من خلق کرد. کاش در این دنیا میلیون‌ها بار ملاقاتت میکردم و هزاران کلمه تازه متولد شده را برای تو میگفتم. همین‌.

  • ۰۲/۱۲/۲۸
  • کادح

نظرات (۲)

چقدر دوست داشتم مخاطب این پست را بشناسم.

یا حداقل سر در بیارم کیا اجازه دارن بشناسنش و دوستش داشنه باشن

پاسخ:
اجازه نمی‌خواد. همه می‌شناسنش، دوست داشتنیه و قریب به اتفاق آدم‌ها، اون کلمه رو دارن. احتمالا شما هم...

د نشد د 

کلمه رو معرفی کنین

پاسخ:
:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات