با من خیال کن.
شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۶:۰۲ ب.ظ
اگر با خفتن، آلام و رنجهای ما برای ساعتی چند، به دیار عدم وارد میشوند درحالیکه هنوز لباس هستی بر تن داریم و نورونهای عصبی در مغزمان تاببازی میکنند؛ اگر دردها مثل بختک بر روی سینهمان میخوابند و ماهیت رنجآور خود را از دست میدهند و دیگر هیچکس نمیتواند در قلب ما ناسور بزند؛ اگر خواب، آبستن رؤیاهاست و میتوان در خواب مردهها را ملاقات کرد، زندهها را در آغوش گرفت، گریستن طولانی را به چشمها هدیه داد و از پرتگاهی بلند سقوط آزاد را تجربه کرد و اگر خفتن مرگِ کوچکیست که انسان در آن «سُباتْ» و آرامش را درمییابد پس چرا ما برای مدت طولانی نمیخوابیم؟ چرا پیوسته و مدام خوابهایمان بیتعبیرند؟ ما را در پس این «بیداری»های آشفته و خوابهای پریشان چه خواهد شد؟
- ۰۱/۰۲/۱۰
سلام. سلام.سلام
بیدار می مانیم تا بیشتر حرص بخوریم
...