« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

دوشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۰۱ ب.ظ

به دیدار اتفاقی با یک دوست نیازمندم. به اینکه یک نفر باشد که از رسم دنیای غریب‌ها هیچ‌چیز نداند و من غربت را با همه‌ی جزئیات برایش تعریف کنم. به کسی نیاز دارم که حوصله کند و مرا بشنود. قطرات اشکم را بشمرد. به کسی که بتوانم از زمین و زمان برایش حرف بزنم. نیاز دارم یک روح ماورایی برای من از آسمان بگوید و بشنوم. نیاز دارم با یک نفر به تشریح قلب‌م مشغول شوم و از او بخواهم رگ‌های تنیده شده دور قلب‌م را تعمیر کند. نیاز دارم به کسی که دلم برایش تنگ است. در پس هر نیاز من تویی.

  • ۰۱/۰۳/۰۹
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات