پاسخ:
تو دیدیش؟ کاش بهش میگفتی منتظر نباشه و بره...
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزهاش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کردهام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...
تو ایستگاه منتظر اتوبوس بود 😂💔