« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

عشق به مثابه حرکت.

جمعه, ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۵۵ ب.ظ

آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شده‌ایم و به آن دلبسته‌‌یم، عشق نیست و این نیازِ ادامه یافتن و حرکت کردن نیست، که نیاز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است.آنچه ما در برابر امام داریم هنوز تا این عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، که خانه و زندگى را مى‌خواهیم و از او به جاى مغازه و بیل و کلنگ استفاده مى کنیم.ما بیشترها را فداى کم‌ترها کرده‌ایم. و این است که عشق نیست، بازى است. مثل بازى بچه‌هایى است که متکاها را زیر پایشان مى‌گذارند، تا به عروسک‌هایشان برسند و همین که رسیدند، فرار مى‌کنند. ما از امام، امامت را مى‌خواهیم و این عشق ماست و از او وسیلۀ راه یافتن و جهت گرفتن مى‌سازیم و این توسل ماست.جز این عشق و توسل، ظلم است، جفاست. امام وسیله است، براى چه‌؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟این‌ها که وسیله‌هایى دیگر دارند. او وسیلۀ رسیدن است، جهت یافتن است، حرکت کردن است. پس توسل به او، به کار گرفتن او در جایى است که جایگاه اوست و در خور اوست. از او باید حرکت، جهت و هدایت گرفت.»

برشی از کتاب «تو می‌آیی» از استاد عین‌ صاد عزیز.

  • ۰۲/۰۴/۱۶
  • کادح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات