« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

« ؛ »

در سرزمین نجوا و کلمه

سلام خوش آمدید

وُدّ.

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۱ ب.ظ

أباعبدالله‌م... روزهایی هست، که من نخواهم بود و قلب‌م نخواهد تپید. اما به تو قول میدهم، استخوان‌هایم، جسدم، کفن‌م، ذرات متکثر وجودم، گل‌های روییده شده در خاک و نوری که مزارم را روشن می‌کند تو را دوست خواهند داشت. 

  • ۰۲/۰۵/۰۳
  • کادح

نظرات (۱)

  • یاسمن گلی :)
  • چقدر زیبا :)

    پاسخ:
    زیبایی در نگاه شماست.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در جهانی که با گریستن آغاز میشود و با گریستن پایان میابد، پیامبری را شناختم که معجزه‌اش کلمه بود و «امید و لبخند» را برایم تلاوت کرد. از آن پس من به سلسلهٔ امیّد اقتدا کرده‌ام،طلوعِ فجر را دوست دارم و اینجا کلماتم را به امانت میگذارم...

    مطالب پربحث‌تر
    آخرین نظرات